گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هفتم
حجاب زیبا کننده یا زشت کننده ؟!








سؤال: از منظر زیبایی شناختی آیا حجاب زیبا کننده است یا زشت کننده؟ آقاي زیبایی نژا د: یکی از خانم هاي روان شناس می
گفت: شما طلبه ها آمده اید خانم ها را توي چادر مشکی قرار داده اید که جذاب تر باشند و اسمش را وقارگذاشته اید تا خانم ها
بیشتر راضی شوند! توضیح ایشان این بودکه می گفت: اگر شما در میان یک پرده سیاه، یک نقطه سفید بگذارید بیشتر جلب توجه
می کند، در حالی که اگر در میان یک پرده زرد، یک نقطه سفید بگذارید چندان جلب توجه نمی کند. شما پوشش رنگی را از
خانم ها می گیرید و پوشش تیره به آن ها می دهید تاگردي صورتشان در تیرگی چادر بیشتر جلب توجه کند و شما مردها بیشتر
لذت ببرید، ولی براي این که خانم ها راضی شوند، اسم آن را وقار می گذارید. بحث ما در اصل پوشش و حجاب است نه در
مختصات آن و چه بسا در صورتی که شکل خاصی از پوشش- حالا به طور خاص کاري به رنگ نداریم- ضریب افزوده اي در
زیبایی ظاهري زن ایجادکند و مصداق تبرج به حساب آید، مورد نهی قرارگرفته است. در محیط هاي مختلف، ممکن است جذابیت
ها متفاوت باشد. به عنوان مثال اگر در جامعه ایران، خانم ها چادر عربی بپوشند ممکن است جذابیت آن با چادر معمولی متفاوت
باشد، ولی در جامعه عرب ها چون این شیوه شیوه متداولی در پوشش است، تبرج به حساب نیاید. چیزي که در اندیشه دینی، از آن
نهی می کنیم، این است که زن یک جذابیت جنسی براي مرد پیدا کند. اما اگر جذابیت دیگري غیر از جذابیت جنسی براي مرد
پیداکند، یعنی تحریک پذیري جنسی وجود نداشته باشد و یک میل دیگري مرد را به سمت زن بکشاند، دلیلی بر حرمت آن
نداریم. ما باید به این میل طبیعی سمت و سوي صحیح بدهیم و آن را هدایت کنیم، به گونه اي که براي جامعه مزاحمت ایجاد
نکند و همان ویژگی به یک ارزش افزوده واقعی تبدیل شود. حالا خودتان قضاوت کنیدکه آیا چادر مشکی بر خانم ها جذابیت
جنسی را اضافه می کند یا جذابیت شخصیتی ایجاد می کند. اگر دومی باشد اشکالی ندارد، ولی اگر اولی باشد باید تمهیدي براي
آن در نظر گرفت.
چرا حجاب در مردان مانند زنان موجب شخصیت نمی باشد؟
سؤال: اگر حجاب زن ملاك شخصیتی دارد چرا این شخصیت درمرد به طورکلی نادیده گرفته شده است، یعنی زن داراي چه
ویژگی است که درنماز این چنین شخصیت می یابد، ولی مرداین گونه نیست؟ آقاي زیبایی نژاد: بحث وجوب حجاب در صدر
« ذلک ادنی ان یعرفن و فلا یؤذین » : اسلام جنبه شخصیتی هم داشته است. خداوند متعال در آیه 59 سوره احزاب می فرماید
شخصیت زن مومن به این است که از زنانی که حیثیت اجتماعی آن ها پایین است، متمایز باشد و از آن ها باز شناخته شود. کسانی
که مومن نبودند، مخاطب آیه جلباب نیز نبودند. مخاطب این آیه زنان مؤمن هستند و براي آن ها جلباب جنبه شخصیتی دارد. یکی
از علماي مشهد می گفت: من قبل از زمان کشف حجاب، نوجوان بودم. در بازار که راه می رفتم، دو طایفه از زن ها حجابشان
کامل نبود. یکی زنان فاحشه و دیگري زنان اهل کتاب، بقیه با پوشش در جامعه می آمدند. در صدر اسلام و همچنین قبل از زمان
صفحه 24 از 28
کشف حجاب، اگرکسی حجاب کامل را رعایت نمی کرد نشان دهنده این بود که ازنظر شخصیت اجتماعی ، در مرتبه پایینی است،
یعنی در طایفه مومنان یا جزء زنان آزاده به حساب نمی آمد. پس حجاب جنبه شخصیتی هم دارد. یکی از شبهاتی که الان مطرح
می کنند، این است که چرا شما نسبت به زنان اهل کتاب سخت گیري می کنید؟ در صدر اسلام این سختگیري ها نبوده ا ست.
پاسخی که داده می شود، این است که در صدر اسلام حجاب ملاك شخصیت دینی بوده است و الان آن وضعیت تغییرکرده است.
و داراي جنبه هاي دیگري هم شده اگر ما براي کسانی که اهل کتاب هستند، تسهیلاتی قرار دهیم و بگوییم: آن ها می توانند بدون
حجاب کامل بیرون بیایند، با توجه به نفوذ فرهنگ بیگانه، این احتمال وجود دارد که بعضی از مسلمانان بگویند: ما می خواهیم
مسلمان نباشیم و آزاد بگردیم و از این راه باب مفاسد جنسی در جامعه باز شود. بنابر این حکومت براي مصلحت جامعه اسلامی، به
اهل کتاب اجازه تبرج و بی حجابی نمی دهد. آقاي حق شناس: مطلبی که می خواهم اضافه کنم این است که فلسفه پوشیده بودن
زن در جایی که نامحرم نیست و می خواهد در تنهایی نماز بخواند، شاید جنبه تمرینی داشته باشد. نکته دیگري که من می خواهم
بر آن تأکیدکنم، این است که حجاب براي کنترل هرج و مرج و تنظیم روابط جنسی در جامعه است، حجاب براي حفظ سلامت
جنسی جامعه است. پس ما بایدکسانی راکه معتقد به حجاب نیستند، به حجاب الزام کنیم، چون اگر این ها با این وضعیت به جامعه
آمدند فلسفه اي که می خواستیم اتفاق بیفتد، هرگز اتفاق نمی افتد، یعنی جامعه به آلودگی جنسی مبتلا می شود. آن شخص
خودش معتقد نیست، ولی منکر دامن همه را می گیرد. بدحجابی و بی حجابی دامن همه را می گیرد. همه از این مساله متضرر می
شوند. بحث دیگري که مطرح می شود، بحث آزادي است. البته حجاب به نوعی محدودیت است، حداقل به لحاظ ظاهري
محدودیت می آورد. اما این محدودیتی است که می پذیریم. اگر این محدودیت نباشد مفاسد عظیمی از نظر جنسی در جامعه به
وجود می آید. جامعه و خانواده از هم می پاشد. ما خودمان این محدودیت را مثل خیلی از محدودیت هاي دیگر می پذیریم این
که ما خیلی جاها براي خودمان محدودیت قائل می شویم، بعضی غذاها را نمی خوریم تا چربی خونمان بالا نرود، خودداري از
خوردن شیرینی محدودیت است، ولی محدودیت مطلوبی است. امساك از خوردن چربی محدودیت است، ولی محدودیت مطلوبی
است. انسان براي آزادي معنوي خود، براي این که از محدودیت قید و بندهاي نفسانی آزاد شود، باید حجاب داشته باشد. نکته
آخر:اگر شما گفتید حجاب براي این است که تحریکات جنسی در جامعه از بین برود، خانم محترم خوب می فهمدکه اگر جایی
قرص صورتش بیرون بود و نامحرمی با افکار خاصی صورت او را به نظاره نشست، خود را موظف می داند که صورت از نامحرم بر
گرداند، چون فلسفه حجاب این بود که تحریک جنسی پدید نیاید. اگر حتی رنگ لباس خانم ها جذاب باشد و نامحرم را به خود
دعوت کند فلسفه حجاب به این خواهر می گویدکه رنگ لباس شما باید طوري باشدکه تحریک جنسی ایجاد نکند. آقاي زیبایی
نژاد: از بعضی کشورهاي اسلامی، کسانی آمده بودند و این سؤال را مطرح می کردند که اگرافراد متدین حجاب خود را آزادانه به
تمام وکمال حفظ کنند و کسانی که متدین نیستند، آزادانه بگردند- همان گونه که اکنون در بعضی ازکشورهاي خلیج می بینیم-
در چنین شرایطی مرز میان خوب و بد راحت تر تشخیص داده می شود، اما درکشورهایی مثل کشور ایران که مسؤولین حجاب را
براي خوب و بد الزام کرده اند، انسان ها از یکدیگر باز شناخته نمی شوند.یعنی آدم هاي بد زیر همان حجابی هستندکه آدم هاي
خوب قرار می گیرند.خلاصه این که در جامعه ما یک حالت نفاق و در هم ریختگی مشاهده می شود که در جوامع دیگر وجود
ندارد و اگرکسی بخواهد فساد کند به خانه هاي فساد می رود و دیگر در جامعه فساد نمی کند. نکته قابل توجه این است که برنامه
دین براي اداره جامعه، حذف زمینه هاي فساد است، یعنی ابتدا باید کاري کنیم که فساد به وجود نیاید. در مرحله بعد اگر در جامعه
اي فساد وجود پیداکرد باید زیر لایه هاي دیگر مخفی بماند. یعنی علنی شدن فسادکه ما اسمش را اشاعه و شیوع فساد می گذاریم،
بسیار مضر است. به عبارت دیگر همیشه باید ضریب احساس نا امنی از اصل نا امنی کمتر باشد. یعنی اگر در جامعه اي امنیت روي
60 یا 70 بود، می گویند: این جامعه جامعه خوبی است. چون مردم احساس امنیت ، نقطه 30 بود، اما احساس امنیت روي نقطه 50
صفحه 25 از 28
می کنند. اما اگر امنیت را در نقطه 70 نگه داشتید ولی احساس امنیت را در نقطه 20 قرار دادید، یعنی با وجودي که فساد در جامعه
کم است، اما احساس نا امنی و فساد زیاد بود، جامعه متزلزل می شود. به عنوان مثال، قبل از پیروزي انقلاب، ما هشت هزار نفر
ساواکی پداشتیم، ولی به گونه اي تبلیغ شده بودکه هر سه نفري که با هم حرف می زدند، فکر می کردند یکی از خودشان
ساواکی است. این پشت همه را می لرزاند. مدل هدایت دینی این است که جو جامعه به گونه اي نباشد که احساس شود فساد
راحت انجام می شود. حالت ترس از فساد، همیشه باید وجود داشته باشد و فساد حقیقی در زیر لایه هاي صلاح خود را پنهان کرده
باشدکه چشم هاي نگران را متوجه خود نکند. راه فساد را نباید به مردم نشان داد. نباید زمینه میل به گناه را در جامعه تشدیدکرد.
نگوییم این جا سینمایی آن چنانی می سازیم وکنار آن هم مسجد می سازیم. هر کس دلش می خواهد مسجد برود و هرکسی
دلش می خواهد فیلم سکسی نگاه کند. این برنامه دینی نیست. برنامه دینی این است که زمینه فساد را در جامعه کم کنیم. فساد
علنی را از بین ببریم تا کسی که می خواهد به سراغ فساد برود، احساس ترس داشته باشد.
درباره مرکز